حسینحسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

پسملي مامان

کارای جدید پسری

پسر ناز مامان از کارای جدیدت بگم از شش ماه به بعد: شروع به چهار دست و پا رفتن کردی...دوتا دندون کوچولو در اوردی..زیاد نمیخندی😏بسیارخشک و جدی هستی فدات بشم👶فقط به بابایی خیلی میخندی...چند روزی مدام پشت سرهم تب و بیرون روی داشتی که الحمدلله مال دندونت بود و خوب خوب شدی...از بازیگوشیت که هرچی بگم کم گفتم..مرتب نگاه میکنی ابجی یاسمن کجاس و چیکار میکنه تو هم همون کارو بکنی....دوسه روزم هست لبه ی جایی رو میگیری و روو پات وایمیستی...😍💖💗
27 ارديبهشت 1393

لبخند خدا

پسرکم 6 ماهه شد..........6ماهه که خدا معجزشو برام فرستاده و فرشته آسمونی من زمینی شده ولی ذره ای از بوی بهشتی که با خودش آورده کم نشده و هر لحظه از جای جای خونمون بوی بهشت حس میشه 6ماهه که هر لحظه دارم لبخند خدا رو میبینم و حس میکنم و هر ثانیه عاشق تر از قبل این لبخند رو به آغوش میکشم............دلبرکم،حسین من امیدوارم همونطور که با خودت شادی رو به این خونه آوردی همیشه دلت شاد و لبت خندون باشه ...
11 فروردين 1393

اولین عید

  گل پسرم سال نو ات مبارک... امسال اولین سال نوییه که پیش مایی...  ایشالله همیشه لبات بخنده و سلامت باشی... ...
19 اسفند 1392

قند عسل

پسر مامان امروز دقیقا 57 روزته از چند روز قبل شروع به خندیدن میکنی البته بیصدا...قند توو دل مامان آب میشه صورت بی دندونتو میبینم 3 روز دیگه میبریمت برای واکسن 2 ماهگی...هورا دیگه مردی شدی واسه خودت...
10 آذر 1392

ولادت

آقا پسر گل مامان روز14 مهر 92 به دنیا اوومد... مامانی از 13 مهر بیمارستان بستری شد ....13 ام با بابایی رفتیم بیمارستان...دلهره عجیبی داشتم...یه ترس درونی...دوری از خانواده و منتظر یه اتفاق بزرگ... اون شب اصلا خواب به چشمم نیومد...تا صبح یبدار بودم تا اینکه  ساعت 10:30  اومدن دنبالم رفتم اتاق عمل ...توی اتاق عمل مرتب دعا میخوندم ....وقتی داروی بیهوشی رو بهم زدن نفس تنگی شدیدی گرفتم که فقط از خدا کمک میخواستم .... تا اینکه بالاخره با شنیدن صدای تو همه چی روفراموش کردم...بعد پرستارا اوردنت پیشم به محض شنیدن صدای من ساکت شدی.... با اینکه دومین باره که مادر شدم اما انگار دفعه اولمه....مثل تجربه اول شیرینی برام.... بابایی و ...
3 آبان 1392

مادرانه

احساس میکنم دوستت دارم هنوز ندیدمت حتی هنوز نمیدونم قلبت تشکیل شده یا نه؟ گاهی احساس میکنم حرکت میکنی اما شاید خیلی زوده اما حست میکنم...مهم همینه ... که هستی....اگه به دنیا بیایی هیچ فرقی با یاسمن نداری.... ...
24 خرداد 1392

پسر گلم

پسر گل مامان...الان 4 هفته است که فهمیدم پسری...دوست دارم زودزود ببینمت...4 ماه دیگه میایی پیشم.....منتظرتم عزیزکم.... ...
24 خرداد 1392